نقد اسطوره‏ شناختي حکايت «شيطان» از جبران خليل جبران

بحث في مجلة نقد ادب معاصر عربي جامعة يزد - http://mcal.yazd.ac.ir


چکیده
جبران خلیل جبران (1883-1931م) از بزرگ‏ترین نویسندگان و شاعران معاصر عرب – در آثار خویش در پیِ راه‏هایی برای نجات بشر است. تأکید بر توجّه به روح درونی و لزوم ارتباط با آن در بیش‏تر آثار او دیده می‏شود. حکایت «شیطان» هم، اگرچه ساده به نظر می‏رسد و پیچیدگیِ داستان‏سرایی نو را ندارد، ولی بیان نمادین آن‏ سبب می‏شود جذّاب و دل‏نشین باشد. نویسندگان این مقاله با استفاده از نقد اسطوره‏شناختی یونگ، در پی آشکار کردنِ نمادها و کهن‌الگوهای حکایتِ «شیطان» برآمده‏اند و از این راه نشان ‏داده‏اند که الخوری سمعان به عنوانِ کهن‏الگوی «قهرمان»، برای رسیدن به «تفرّد» یا «تمامیّت» به «سفر» نمادینی در «شب» که نماد ناخودآگاه است، دست می‏زند و با دعوت به جست‏وجوی «پیک» و روبه‏رو شدن با «سایه» به چالش کشیده می‏شود؛ همچنین با هدایت «پیرخردمند» به شناخت «سایه» می‏رسد؛ «قهرمان» پس از طی مراحل ذکرشده، به «تفرّد» و سپس «باززایی» دست پیدا می‏کند. از منظر نقد اسطوره‏شناختی، این حکایت، دارای ساختاری اسطوره‏ای است و نمادها و کهن‏الگوهای آن در پیرفت حکایت نقش مهمّی دارند و شکل اسطوره‏ایِ آن، سبب جذّاب شدنِ آن برای مخاطب می‏شود؛ زیرا مخاطب با تجربه‏های مشترکی روبه‏رو می‏شود که در ناخودآگاه خود، بارها آن را حس کرده است؛ لاجرم با قهرمان هم‏ذات‏پنداری می‏کند.

الباحثون: عبدالرحیم حقدادی/ مصطفی ملک پائین
نوعية البحث: بحث في مجلة نقد ادب معاصر عربي جامعة يزد - http://mcal.yazd.ac.ir
الرمز الأصلي: 90 الدراسات الأدبية
الرموز الفرعية: 91-النقد الأدبي 91ث002- المنهج النفسي
الرابط