نقدکهنالگویانۀ قصیدۀ «المواکب»
بحث في مجلة لسان مبين - جامعة قزوين
نقد کهن الگویی از انواع نقد اسطورهای است که بیشتر بر نظریات یونگ در مورد ناخودآگاه جمعی و صور ازلی تأکید دارد. در نظر یونگ، کهنالگوها، آن دسته از صور ازلی و نوعی هستند که در عمق ناخودآگاه جمعی انسانها به صورت بالقوّه وجود دارند. این صور کهن و اساطیری، میتوانند در هنر و ادبیّات به صورت نمادین تجلّی یابند. با توجّه به نمود چند نماد جهانشمول در قصیدۀ «المواکب» جبران خلیل جبران، نگریستن به قصیدۀ مذکور از منظر نقد کهنالگویی علاوه بر خوانشی نو، یکی دیگر از علّل گیرایی و زیبایی آن را آشکار خواهد کرد. جستار حاضر، کهنالگوی مادر مثالی، بهشت، دایرۀ ماندالا و سفر را در قصیدۀ «المواکب» بررسی خواهد کرد. در پایان مشاهده میشود کهنالگوهای جنگل، نی، دایره و سفر خیالی شاعر به جنگل، فطرت کمال طلب و مشتاق جبران را چنان آشکار میکند که داغ دور ماندن از اصل و اشتیاق بازگشت را به زمان و مکان بیگناهی، در مخاطب نیز تازه میکند.