بررسی تطبیقی معمای هستی در اندیشهی عمرخیام نیشابوری و ایلیا ابو ماضی لبنانی بر پایهی مکتب اروپای شرقی
بحث في مجلة لسان مبين - جامعة قزوين http://lem.journals.ikiu.ac.ir/
ادبیات تطبیقی دانشی نوین است که که از زمان پیدایش در اروپا و آمریکا، تعریفها و مکتبهای گوناگونی داشته است. این دانش در کشورهای اروپای شرقی در دههی شصت مورد توجه قرار گرفت. بر پایهی این مکتب جامعه از یک زیر ساخت و یک روساخت شکل گرفته است. واقعیتهای اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی زیرساخت و ادبیات و هنر روساخت آن هستند.پژوهش حاضر در پی تطبیق معمای هستی در اندیشهی خیام و ایلیا ابوماضی بر پایهی مکتب اروپای شرقی است؛ از همینرو نخست چارچوب نظری این مکتب تبیین میشود و پس از آن بر پایهی اصول مکتب اروپای شرقی بسترهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعهی خیام و ایلیا بررسی و تحلیل میگردد تا دلایلی که سبب پیدایش معمای هستی در شعر دو شاعر، شده است، روشن شود. در پایان راهکارهای دو شاعر برای برون رفت از پرسش معمای هستی واکاوی شده است.پژوهش صورت گرفته در این مقاله نشان میدهد که جامعهی خیام و ایلیا زیر ساختهای مشترکی داشتهاند که سبب شده تا هر دو شاعر به این موضوع بپردازند. راهکار این دو شاعر برای برون رفت از این پرسش اغتنام فرصت است اما در چگونگی بهرهگیری از فرصت دیدگاه آنان تا حدی متفاوت است؛ خیام به استفاده از می و معشوق تاکید میکند و ایلیا بیشتر بر استفاده از طبیعت و زیباییهای آن.